kam pitt

welcome - خوش آمدید

kam pitt

welcome - خوش آمدید

kam pitt

این سایت سعی در این دارد که کتاب ها را با آپلود اختصاصی برای دانلود قرار دهد همچنین مطالب دیگر را نیز قرار می دهد . امیدوارم استفاده کافی ببرید . در ضمن همه لینک های دانلود آپلود اختصاصی شده است و از لینک ها وسایت های دیگر copy نمی شود و همچنین عکس ها هم توسط مدیر سایت تهیه می شود . در قسمت آموزش هم سعی می شود فیلم های آموزشی مفید برای استفاده عموم قرار گیرد که ویدیو ها هم توسط مدیر سایت ساخته می شود .

مدیر سایت : کامیاب سلیمانی

kampitt


بایگانی

حکایت مرد جوان

kamyab solimani | يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.
مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می‌گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد...
اما.........گاو دم نداشت!!!!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی .

  • kamyab solimani

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی